بنام خداوند جان و خرد - فردوسی

بنام خداوند جان و خرد ------ کزین برتر اندیشه برنگذرد
 
خداوند نام و خداوند جای ------ خداوند روزی دِه رهنمای
 
خداوند کیوان و گردان سپهر ------ فروزنده ماه و ناهید و مهر

ز نام و نشان و گمان برتر است ------ نگارنده برشده گوهر است
 
به بینندگان آفریننده را ------ نبینی مرنجان دو بیننده را
 
نیابد بدو نیز اندیشه راه ------ که او برتر از نام و از جایگاه
 
سخن هرچه زین گوهران بگذرد ------ نیابد بدو راه جان و خرد
 
خرد گر سخن برگزیند همی ------ همان را گزیند که بیند همی
 
ستودن نداند کس او را چو هست ------  میان بندگی را ببایدت بست
 
خرد را و جان را همی سنجد او ------ در اندیشه سخت کی گنجد او
 
بدین آلت و رای و جان و روان ------ ستود آفریننده را چون توان
 
به هستیش باشد که خستو شوی ------ ز گفتار بیکار یکسو شوی
 
پرستنده باشی و جوینده راه ------ به فرمانها ژرف کردن نگاه
 
توانا بود هر که دانا بود ------ ز دانش دل پیر برنا بود
 
از این پرده برتر سخن گاه نیست ------ به هستیش اندیشه را راه نیست

شعر از حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی

شاعر بزرگ حماسه سُرای ایران زمین

هزاران درود و احترام بر روان پاک و بلندش 

گزارش تخلف
بعدی